خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ از تمرینات بدنى و سلسله عملیات آمادگى جسمانى که یک نفره هم انجامپذیرند، حرف نمىزنیم! صحبت از تمرینهاى تکنیکى هم نیست که با حداقل نفرات (یعنى باز هم یک نفره و... و در اقل فضا و مکان امکان پیگیرى دارند) یا تمرینات مهارتى! حرف از بازى تیمى است! و منظورمان از حرکات گروهى و چند نفره که باید با توپ، به مرور دانسته اش مشغول شد!
مثلاً اینکه وقتى توپ در فلان حالت قرار دارد، دیگر نفرات (از یک نفر تا ١٠ نفر و حتى ٢١ نفر دیگر که مىتوانند در زمین حضور داشته باشند) چهکار مىکنند و چگونه؟ در عملیات دفاعى چگونه جاگیرى و زمینگیرى مىکنند و در عملیات تهاجمى، چگونه به ایفاى نقش و مأموریت خود باید بپردازند!
فوتبال، عبارت است از همین دانستگىهاى حرکتى و تفاوت دارد با توپ بازى که دویدن یا ندویدن فاقد شرح وظیفه را شامل مى شود!
مثلاً اینکه وقتى توپ در فلان حالت قرار دارد، دیگر نفرات (از یک نفر تا ١٠ نفر و حتى ٢١ نفر دیگر که مىتوانند در زمین حضور داشته باشند) چهکار مىکنند و چگونه؟ در عملیات دفاعى چگونه جاگیرى و زمینگیرى مىکنند و در عملیات تهاجمى، چگونه به ایفاى نقش و مأموریت خود باید بپردازند!
فوتبال، عبارت است از همین دانستگىهاى حرکتى و تفاوت دارد با توپ بازى که دویدن یا ندویدن فاقد شرح وظیفه را شامل مى شود!
فرمول بازى، بازى فرموله
بازى بدون اندیشه نداریم! بازى بدون حرکت و حرکت به معناى تغییر جهت دادن و از وضعیت A به وضعیت B درآمدن، نداریم! و اینجاست که بازى یک نفره، دو نفره، چند نفره، گروهى، تیمى و... شکل قابل تکرارى پیدا مىکند!
اینجاست که بازى با توپ و بدون توپ، هر دو لازم و صاحب ارزشهاى تکنیکى و تاکتیکى مىشوند! کارى که تیم گارد و هما، در دهههاى ٤٠ و ٥٠ به خوبى انجام مىدادند! اینجاست که قراردادهاى حرکتى، صورت واقعى پیدا خواهند کرد و اینجاست که سرعت یا کندى، حفظ توپ یا به راه انداختن بازى، وارد فازهاى مهمترى هم مىشوند!
آیا در بیان مقصود، اندکى پیشرفت و توان فنى حاصل شد؟ آیا فهماندن منظور، آسانتر و ممکنتر نمىشود؟ و آیا، اینجا نیست که درسهاى بازى و «درسنامه» هاى تمرین را پدید مىآورند و قابل تدریس مىکنند تمام آموزههاى سهل و مشکل را؟ و آیا اینجا نیست آنجایى که مىتوان از فرمولهاى شبهریاضى حرکت بنیان بازى، به مثابه «بلدیت» هاى عینى سخن قابل فهم به زبان آورد!
فوتبال، بازى با توپ هست، ولى توپ بازى نیست! فوتبال، مقصودى دارد و منظورى! در فوتبال، هر چه این مقصد و منظور گروهىتر، دیدنىتر و آموختنىتر! درسهاى فوتبال، مثل هر درسى با کتاب و دفتر سر و کار دارد!
بازى بدون اندیشه نداریم! بازى بدون حرکت و حرکت به معناى تغییر جهت دادن و از وضعیت A به وضعیت B درآمدن، نداریم! و اینجاست که بازى یک نفره، دو نفره، چند نفره، گروهى، تیمى و... شکل قابل تکرارى پیدا مىکند!
اینجاست که بازى با توپ و بدون توپ، هر دو لازم و صاحب ارزشهاى تکنیکى و تاکتیکى مىشوند! کارى که تیم گارد و هما، در دهههاى ٤٠ و ٥٠ به خوبى انجام مىدادند! اینجاست که قراردادهاى حرکتى، صورت واقعى پیدا خواهند کرد و اینجاست که سرعت یا کندى، حفظ توپ یا به راه انداختن بازى، وارد فازهاى مهمترى هم مىشوند!
آیا در بیان مقصود، اندکى پیشرفت و توان فنى حاصل شد؟ آیا فهماندن منظور، آسانتر و ممکنتر نمىشود؟ و آیا، اینجا نیست که درسهاى بازى و «درسنامه» هاى تمرین را پدید مىآورند و قابل تدریس مىکنند تمام آموزههاى سهل و مشکل را؟ و آیا اینجا نیست آنجایى که مىتوان از فرمولهاى شبهریاضى حرکت بنیان بازى، به مثابه «بلدیت» هاى عینى سخن قابل فهم به زبان آورد!
فوتبال، بازى با توپ هست، ولى توپ بازى نیست! فوتبال، مقصودى دارد و منظورى! در فوتبال، هر چه این مقصد و منظور گروهىتر، دیدنىتر و آموختنىتر! درسهاى فوتبال، مثل هر درسى با کتاب و دفتر سر و کار دارد!
راهآهن سالهاى 40 و 50
بهتاش فریبا، محمد خضرایى، خسرو شافعى، مرحوم مسلم خانى، ناصر ثابتپور، على بشیرى، محسن یوسفى و محسن ذاکرى و بعدها ناصر محمدخانى و فرشاد پیوس و... از تیمى متعلق به راهآهن و زیر نظر «امیرخان» ابوطالب حرف مىزنند که جزوههاى آموزشى داشت! جزوههایى براى تسهیل یادگیرى حرکتى و مهارتى و انجام بازىهاى به مراتب دیدنىتر و تماشاگرنوازتر!
کشتى مازندران
هنر- ثروت بشرى
کشتى مثل فوتبال نیست! بر خلاف فوتبال که سردرگم است، کشتى بزرگ دارد و بزرگتر هم!
خود دبیر، یک بزرگ است! شخص علیرضا دبیر، همه چیز تمام است! پس چرا؟
دبیر، نه باید ساکت بنشیند که گناه است و نه باید شلوغش کند که این هم جور دیگرى ناصواب است! خیرالامور، اوسطها! نه باید بىتفاوتى پیشه کرد و نه مىتوان یک کاره و همه کاره بود! حد وسط! حد اعتدال! حد تسلط! همه چیز را زیر نظر داشتن لازم است ولى، «من همه کاره، شماها همه بیکاره» هم غلط است!
از علیرضا دبیر، توقع نمىرود که دچار افراط و تفریط شود! یکى یا هر دویش هم غلط است! نه چپروى زیاده و نه راستروى زیانبار! ماجراى صد درصد فنى و تکنیکى تیم ملى باید حل شود و نه اینکه یک جورى، جمعش کنیم! و ماجراى کشتى مازندران، در حد یک ضرورت جهانى است! کشتى مازندران یک بخش مهم از هنر- ثروت جهان است! سرسرى ازش نگذرید!
بهتاش فریبا، محمد خضرایى، خسرو شافعى، مرحوم مسلم خانى، ناصر ثابتپور، على بشیرى، محسن یوسفى و محسن ذاکرى و بعدها ناصر محمدخانى و فرشاد پیوس و... از تیمى متعلق به راهآهن و زیر نظر «امیرخان» ابوطالب حرف مىزنند که جزوههاى آموزشى داشت! جزوههایى براى تسهیل یادگیرى حرکتى و مهارتى و انجام بازىهاى به مراتب دیدنىتر و تماشاگرنوازتر!
کشتى مازندران
هنر- ثروت بشرى
کشتى مثل فوتبال نیست! بر خلاف فوتبال که سردرگم است، کشتى بزرگ دارد و بزرگتر هم!
خود دبیر، یک بزرگ است! شخص علیرضا دبیر، همه چیز تمام است! پس چرا؟
دبیر، نه باید ساکت بنشیند که گناه است و نه باید شلوغش کند که این هم جور دیگرى ناصواب است! خیرالامور، اوسطها! نه باید بىتفاوتى پیشه کرد و نه مىتوان یک کاره و همه کاره بود! حد وسط! حد اعتدال! حد تسلط! همه چیز را زیر نظر داشتن لازم است ولى، «من همه کاره، شماها همه بیکاره» هم غلط است!
از علیرضا دبیر، توقع نمىرود که دچار افراط و تفریط شود! یکى یا هر دویش هم غلط است! نه چپروى زیاده و نه راستروى زیانبار! ماجراى صد درصد فنى و تکنیکى تیم ملى باید حل شود و نه اینکه یک جورى، جمعش کنیم! و ماجراى کشتى مازندران، در حد یک ضرورت جهانى است! کشتى مازندران یک بخش مهم از هنر- ثروت جهان است! سرسرى ازش نگذرید!